بیرون کردن، اخراج کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He was kicked out of school.
او از مدرسه اخراج شد.
They kicked him out of the store.
او را با اردنگی از فروشگاه بیرون انداختند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «kick out» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/kick-out